»» پسر من به فدای شما...
پسر من به فدای شما...
آنچه در پی میآید یکی از خاطرات آیتالله خامنهای از امام خمینی (ره) است که پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، آن را در آستانه سالروز رحلت حضرت امام (ره) منتشر میکند:
معنویت مردم و خانوادهى شهدا و اخلاص رزمندگان در جبههها، امام را به هیجان مىآورد. من چند بار گریهى امام را - نه فقط به هنگام روضه و ذکر مصیبت - دیده بودم. هر دفعه که راجع به فداکاریهاى مردم با امام صحبت مىکردیم، ایشان به هیجان مىآمدند و متأثر مىشدند. مثلاً موقعى که در محل نماز جمعهى تهران، قلکهاى اهدایى بچهها به جبهه را شکسته بودند و کوهى از پول درست شده بود، امام(ره) در بیمارستان با مشاهدهى این صحنه از تلویزیون متأثر شدند و به من که در خدمتشان بودم، گفتند: دیدى این بچهها چه کردند؟ در آن لحظه مشاهده کردم که چشمهایشان پُر از اشک شده است و گریه مىکنند.
بار دیگر موقعى گریهى امام را دیدم که سخن مادر شهیدى را براى ایشان بازگو کردم: در شهرى سخنرانى داشتم. بعد از پایان سخنرانى، همین که خواستم سوار ماشین شوم، دیدم خانمى پشت سر پاسدارها خطاب به من حرف مىزند. گفتم راه را باز کنید، تا ببینم این خانم چهکار دارد. جلو آمد و گفت: از قول من به امام بگویید بچهام اسیر دست دشمن بود و اخیراً مطلع شدم که او را شهید کردهاند. به امام بگویید فداى سرتان، شما زنده باشید؛ من حاضرم بچههاى دیگرم نیز در راه شما شهید شوند.